معیار های انتخاب استاد

 

(سخنان زیر از یکی از شاگردان اساتید بزرگ هچون استاد صمدی املی و استاد امامی و... می باشد)


تفاوت اساتید در چیست ؟

 

 تمامی اساتید محترم هستند و همگی در یک دایره ، نقطه مرکز را نشانه گرفته اند هرچند به ظاهر شیوه ها در تقابل با هم باشند و روش ها فرق کند اما هدف همگی یکی است و تفاوت در روشها و سرعت ها در رساندن انسان به مقصد است و انسان ببیند بر اساس ذائقه ، توانایی و استعداد خود کدام استاد او را به کمال می رساند ، لذا در این مورد ، بنده تجربه خود را به اشتراک می گذارم و اساتید همگی بزرگوارند.

 

در این چند سالی از محضر اساتید عرشی مقامی چون حجت خدا استاد محمود امامی و حضرت استاد صمدی آملی بودیم ، بسیار بسیار استفاده ها حاصل شد ، اما ! رشد چندانی حاصل نشد !!! چرا ؟ 

به چند دلیل :

 

اول اینکه مباحث اساتید آنچنان توحیدی و بلند است که هر فطرت پاکی را مست ، واله و شیدای وصال به مبدأ می کند.

در حقیقت آنچنان مقصد را روشن و افق را شفاف می کنند که فطرتهای پاک خیره و شتابان به سوی کمال حقیقی دوان می شوند اما موانع میان مسیر راه که معرفت به جزئیات مشکلات مسیر است را نمی بینند و یا نحوه صحیح برخورد و عبور از موانع مسیر را نمی دانند و درنتیجه با کوچکترین مانع زمین می خورند ، مشکل اینجاست که اولا من نوعی ، راه را از ابتدا شروع نکرده ام یعنی هنوز صد ها مشکل اخلاقی دارم می خواهم بروم فلسفه و عرفان را از محضر استادی چون جناب صمدی آملی بگیرم ، مسلما شکست خواهم خورد ، مثلا ما با شنیدن این مباحث عمومی که صد البته تخم سعادت ابدی در آنها نهفته است ،  مثل کسی که به باشگاه پرورش اندام می رود بسیار نیرومند و قوی می شویم ، اما چون فنون رزمی را بلد نیستیم و فقط زورمند هستیم پیاپی شکست می خوریم ، لذا انتخاب این اساتید به عنوان استاد اصلی و نهایی ، برای کسانی که فقط از طریق سی دی یا جلسات محدود مناسبتی به اساتید اتصال دارند ، نمی توانند جزئیات و پیچ و خم های مسیر را به سلامت رد کنند و فقط شاگردان خصوصی از زیر پر ایشان قدرت پرواز پیدا می کنند .و دومین مشکل دیگر که چاره چندانی هم برایش نیست و اشاره شد این است که شاگردان از اساتید دورند و دستی از دور بر آتش دارند ، در صورتی که حالاتشان باید توسط استاد مرتبا نفر به نفر چک بشود مثا اصحاب حضرت رسول(ص) که حضرت هر روز به اصحاب می فرمودند هل من مبشرات ؟(دیشب خواب چه دیده اید وضع و حالتان چیست ؟) 


( شرط استاد شجاعی برای شرکت در کلاس های عرفان )


تحیر:

و ما در این چند سال متحیر و سرگردان بودیم که چرا با وجود گوش دادن به این معارف عالیه رشدی حاصل نمی شود و چرا این دانایی ها به دارایی تبدیل نمی شود و هنوز در الفبای زیرساخت ها ، که به طور کلی همان تشخیص باید ها و نباید ها درنحوه برقراری رابطه عبادی با خداوند روابطه فردی ، اجتماعی به عنوان یک انسان خداجو بر صراط مستقیم ، قدم به قدم لنگ می زنیم؟ تا اینکه با استاد محمد شجاعی سعادت آشنایی حاصل گشت و دلایل و موانع رشد آشکار شد که چرا در این مدت به آنچه فهمیدم تبدیل نشدم و چرا آنچه برایمان گفتند ندیدیم و دانایی های مفهومی تبدیل به دارایی و شهود نشدند؟!

 

البته بنده و تمام کسانی که سالیانی با نوای استاد صمدی زندگی کرده ایم ، گویی نسبت به این پدر آسمانی تعصبی خاص داریم و بنظر بنده  مقایسه کردن اساتید در این سطوح با یکدیگر کار درستی نیست بلکه باید گفت بنده بر اساس قابلیت ، فهم و مزاج با فلان استاد سازگار تر هستم .

 ما آن زمان که به توفیق الهی در محضر استاد امامی بودیم آرزو می کردیم ای کاش ساعت به آخر نرسد و تا ابد در این بهشت سرمست و مبتهج باشیم و این حال را در کلاس استاد صمدی و استاد شجاعی هم داریم  لذا از استاد صمدی تبین اصول و کلیات معقولات ، هدف و مقصد والای انسانی را در قالب فلسفه و عرفان و از نفس جان سوز ایشان برای همت گرفتن  برای عدم توقف در هیچ یک از مراتب وجودی استفاده می کنیم و این سیر را با جناب استاد ، محمد شجاعی برای ایجاد ارتباط لطیف و گام به گام در معرفت جزئیات تمام مسائل زندگی الهی و پیاده کردن عرفان نظری و راه کارهای تبدیل آن به عمل و عرفان عملی در قالب شکوفا ساختن قدرت های بالقوه فطری توسط رهنمون های شیوا و آسان استاد در تمام مراحل خانواده و اجتماع و همچنین برقراری ارتباط وجودی و عبور از مرحله تصوری و تصدیقی با عالم غیب و خانواده آسمانی بر اساس کریمه : الذین یوئمنون بالغیب ..." این مسیر را با استاد محمد شجاعی به موازات با استاد صمدی آملی تکمیل می کنیم .

 استاد محمد شجاعی   (بیوگرافی استاد)

ایشان مانند سایر اساتید به مقصد رسیده و کتلها طی کرده اند اما شیوه ایشان با سایر اساتید تفاوت زیادی دارد ، اول اینکه شیوه و تاکید ایشان در کاربردی بودن مباحث است (برای مثال) و ضمنا از الفاظ مرسوم عرفان و فلسفه استفاده نمی کنند بلکه هنر ایشان این است که در تبدیل حقایق عرفانی به الفاظ از تکنیک هایی استفاده می کنند که در فطرت بالقوه نهادینه شده و هر کسی چه عامی و غیر عامی از آن لذت می برد و به نظر بنده پیش نیاز فهم درس های استاد صمدی حد اقل 5 سال زانو زدن در محضر استاد شجاعی است .

استاد محمد شجاعی موانع مسیر را مو به مو با راه کارهای کاملا موثر ارائه می دهند یعنی در تمام مراحل زندگی به عنوان انسان خدا جو ،  اعم از معیارهای انتخاب رشته تحصیلی ، دوران سربازی ، معیارهای انتخاب شغل ، معیارهای انتخاب همسر ، مسائل دوران عقد ، تربیت فرزند از مراقبتهای قبل از بارداری برای تولد قوی و سالم و زیبا و با خصوصیتهای اخلاقی عالی فرزند راهکار دارند و همینطور تا دو سال و هفت سال اول و هفت سال دوم و نوجوانی و جوانی ، راهکارهای تربیتی ارائه می دهند ، همچنین روابط حسنه بین همسران و فامیل – و مهمتر از همه  القاء معارف والای عرفانی و عمیق فلسفی در قالب الفاظ بسیار ساده و روان برای همه سنین در واقع حضرت استاد مفاهیم سنگین و عمیق فلسفی و عرفانی را در لباس الفاظ فطری ، و در بیانی ساده ، همراه با مثال های کاربردی روزمره و مبتلا به ، شیر معرفت را در ظرفهایی جدید و زیبا در کام تشنگان می ریزند – ضمنا موسسه ایشان برای دریافت برنامه شخصی طبق حالات فردی فرمهایی که خود استاد طرح کرده اند رائه میدهند که در پاکت مخصوص فقط توسط جناب ایشان باز و جواب خواهد داده شد حتی به صورت پستی برای افراد در شهرستان و حتی خارج از کشور و این همان چیزی است که در سایر اساتید یافت نمی شود.

تفاوت بین معلم و استاد:

معلم یعنی : کسی که به انسان اطلاعات می دهد - استاد یا همان مربی یعنی : کسی که درضمن دادن اطلاعات شما را با انواع تمرینها و ایجاد موانع و... پرورش و رشد می دهد.

خلاصه اینکه ما حتی بدون دریافت برنامه شخصی  ، و صرف استفاده 3 ماهه از سی دی مثلا مباحث دشمن شناسی ، معاد ، انسان شناسی و راه شناسی آنچنان رشدی برایمان حاصل شد که در طی این چندین سال حاصل نکرده بودیم.

با اینکه بنده تقریبا تمام کتابهای حضرت علامه حسن زاده روحی فداه را اعم از هفت جلد هزار و یک کلمه ، شرح عیون مسائل نفس ، شرح ممد الهمم بر فصوص الحکم ، گشتی در حرکت و... دارم و اکثر آنها را از آنها را با شوق و دقت با توجه به زمینه ای که در این چند سال از جلسات استاد صمدی حاصل شده مطالعه کردم و همینطور مباحث شرح انسان در عرف عرفان و معرفت نفس  حضرت استاد صمدی (سری بابلسر) را طی کردم اما دیدم این معانی والا و عرشی بدون دست رسی مستقیم به استاد و مهمتر برای کسی که زیر ساختها را از ابتدا تخصصی درست نکرده باشد ، عملا میوه نخواهد داد یا لا اقل برای بنده این چنین بوده  لذا استفاده از این اساتید در سایه استادی مانند استاد محمد شجاعی کاملا موئثر خواهد بود چرا که غالبا ما از صفر و پایه شروع نکرده ایم مثلا مقاطع ابتدایی را نگذرانده ایم ، اما کتابهای تخصصی دانشگاه را آن هم بدون استاد دست گرفته ایم و این مسلما نتیجه بخش نخواهد بود.

و اما اساتید استاد شجاعی تا آنجا که بنده اطلاع دارم   آشنایی بیشتر با استاد شجاعی (کلیک نمایید)

ایشان از محضر علامه حسن زاده - حاج اسماعیل دولابی - استاد محمود امامی - در نهج البلاغه از شهید مطهری - استفاده کرده اند

 

تاکید دوباره اینکه : اشتباهی را که ما مرتکب شدیم این بود که از همان اول رفتیم سراغ دروس حکمی ، فلسفی  و از آنجا که این دروس شیرین و جذاب است غالبا افراد  مشتاق  سریع جذب آن می شوند ، اما مشکلی که برای امثال ما پیش آمد این بود که بدون اینکه زیر ساختهای اخلاقی را درست کنیم و  بیاموزیم که نحوه عکس العمل یک انسان خداجو در برابر ناملایمات زندگی از قبیل برخورد با همسر ، فرزند ، پدر و مادر و سایر افراد اجتماع ، مسائل کسب ، احکام ، رفتار درست در مواضع دروغ ، غیبت ، تهمت ، بدگمانی ها ، دوری از افراط و تفریط  و هزاران خصوصیتهای اخلاقی چیست ، و  فلسفه و عرفان فقط از کلیات مسائل و از انتهای راه  و مقصد صحبت می کند  نه از موانع و مشکلات حین مسیر لذا افراد باید مسائل اخلاقی را گذرانده باشند که در غیر این صورت دچار مشکلات متعدد و نوعی دوگانگی شخصیت می شوند زیرا از سویی با معارف بلند و عمیق فلسفی و عرفانی آشنا شده و از سویی دیگر با عملکرد های اشتباه در مسایل اخلاقی ، متوجه یک خلاء بزرگ می شوند .

مثل آب زلال یک حوض که انتهای آن انباشته از گل و لای است و با هر ناملایمتی تمام آب ، گل آلود می شود. مثلا شخص در عین حالی که گرم در معارف والای فلسفه و عرفان است برایش یک پیش آمد عصبی کننده  یا هر مورد اخلاقی دیگر ایجاد شده اما او با عملکرد اشتباه ، خود را ناگهان از همان معارف فلسفی فرسنگها دور می بیند .  ، لذا خود استاد صمدی بارها و بارها ضمن درسها می فرمودند اصلا عجله نکنید حتی اگر ده سال هم طول بکشد عیبی ندارد اما در عوض پخته و ورزیده بار می آیید ، شخص بنده حقیر آن روزها این حرف را اصلا جدی نمی گرفتم اما الان می فهمم که واقعا استاد چه مطلب مهمی را بیان کرده بود و چقدر حیف شد که جدی نگرفتیم - لذا ابتدا تزکیه اخلاقی و سپس تعلیم " آیه : یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة "  - جاروب کن خانه سپس میهمان طلب - " فاذا فرغت فانصب والی ربک فارغب " که اگر تعلیم  به ادمی بشود که تزکیه نشده باشد ، میشود دزد باچراغ

ما سالها گشتیم و ایشان را متفاوت یافتیم زیرا در محضر ایشان رشد خود را به صورت عینی مشاهده خواهید نمود.

ایشان در عین نا باوری انسان را به وادی عمل می کشاند و رشد می دهد

 درسهای استاد شجاعی حکم این را دارد که شما بهترین کتابهای اخلاق و عقاید و مهارتهای زندگی یک انسان الهی را در جامعه کنونی گذرانده اید .

ضمنا ایشان (حدودا 20 سال) یک مشاور قهار در زمینه خانواده و ازدواج می باشند که می توان از آنها به درسهای : میثاق مقدس برادران  و خواهران - همسران جوان - حقوق والدین - وسواس و وسوسه  و... اشاره کرد



اگر انسان، هر شبی دقایقی را از معارف حقه الهیه حرف بشنود، نهال معرفتش دائماً آبیاری شده و نخواهد خشکید و یک ابدیت را ممنون خود خواهد بود .

آدمی فربه شود از راه گوش *** جانور فربه شود از حلق و نوش

گیاهان را با هرس کردن و چیدن شاخه های اضافی، ادب می کنند ، و حیوان با زدن ادب می شود اما انسان از راه گوش و حرف شنیدن ادب می شود. لذا فرموده اند به حقیقت خود و گوش خود را چند صباحی تحویل بده و به حقِقت بیا و بگو آمدم، گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن.

همچنین فرموده اند؛ اگر هزاران سوال در باب قبر و برزخ و قیامت در ذهن دارید بر این اساس است که مطالب برایتان حل نشده که اگر در محضر عالِمان الهی چند صباحی را مستمر حرف بشنوید، سوالاتتان جواد داده می شود .

چه خبرهاست خدایا که ندارم خبری *** کو مرا خضر رهی تا بنمایم سفری

واسمعوا و اطیعوا وانفقوا خیرا لانفسکم﴿التغابن: ١٦﴾ اولشنیدن بعد اطاعت / اول علم بعدعمل، که علم وعمل جوهرند وانسان ساز. آیا شما به شهری می روی که در آنجا مغازه ای برای خرید آب و غذا نباشد، پس چطور به شهری می روی که در آن عالِمی نیست تا غذای جان و عقل که همان فهم خدا فهمی است را به انسان بدهد، و اگر عالِمی هست چرا او را جستجو نکردی و به سراغ او نرفتی .

اگر انسان در شهری وارد شد که در آن شهر عالِم ربانی و عارف بالله ندارد و می تواند به جای دیگر برود ، در آنجا حق سکونت ندارد، و در قیامت باز خواست خواهد شد، چون انسان موجودی عاقل است و عقل نیز غذا می خواهد . در دوجا از قران تاکید شده؛  ﴿الأنبیاء: ٧﴾ و ﴿النحل: ٤٣﴾ ، این یک دستور از جانب خداست که اگر بلد نیستید و نمیدانید از اهل ذکر سوال کنید، در قیامت عذر نمی دانستم قابل قبول نیست و این سنت الهی است که برای انسانها مرتبا استاد و پیامبر می فرستاد .

حدیث : « ویل لمن لیس له حکیم یرشده » وای بر کسی که حکیم و استادی برای راهنمایی نداشته باشد . این امر بسیار مهم است که انسان در عمر خود از یک عالِم حقیقی استفاده کند و آنچه را که خود شخص به صورت عقاید فهمیده را کنار بگذارد (ظن و گمان)  و جان و روح خود را، حتی با نوار یا سی دی از معارف حقه الهیه سیراب کند تا کم کم بر اساس استمرار و حشر با اهل ذکر، روح انسان بُرِشِ الهی خورده و دید توحیدی پیدا کند، تا بر اساس سیر علمی و دریافت علم و معرفت، پخته وسنگین، قدم در وادی توحید بگذارد. و تجربه ای که در این سالها بر این بنده حقیر ثابت شده این است که انسان متناسب با سلیقه و ظرفیت خود از اندیشه و گفته های یک استادی چه به صورت حضوری و یا سی دی هر شب حداقل به مدت 30 دقیقه استفاده کند و من تنها این راه را موثر ترین راه برای حفظ حرارت و تشنگی در مسیر الهی یافتم ، قرآن کتاب انسان سازی است اما معلم و استاد میخواهد تا انسان را به لایه های عمیق معرفت الهی سفر بدهد.

 در حقیقت روح خود را برای ورود به عوالم برزخ و قیامت آماده کند چرا که ما قرار است یک ابدیت و بینهایت ادامه حیات خود را در عالم آخرت سپری کنیم پس باید شاکله وجودی خود را مطابق با قوانین آن عالم بسازیم چرا که کسانی که معیار زندگی خود را تماما بر اساس عالم طبیعت تنظیم کردند و افق دیدشان به دنیا ختم می شود به محض خروج از دنیا و ورود به عالم ابدی قوانین آنجا را به طور کل متفاوت و متعارض با ساخته های خود که بر اساس نظام دنیا بود می بینند و به اجبار با یک توقف ناگهانی مواجه شده و صدماتی به پهنای ابدیت می خورند!

مانند جنینی که در رحم مادر برای خود یکی از اعضای بدن را تنبلی کرد و نساخت مثلا برای خود چشم نساخت پس در دنیا محکوم به ندیدن است و تنها خودش مقصر است .