خدا کیست؟ (3)
در شماره قبل این مقاله در مورد سیمای خدا در اندیشه متکلمان، حکما و حکمت متعالیه و ... صحبت شد، در آخرین شماره آن به بررسی سیمای خدا در عرفان نظری و نگاه اهل بیت(ع) خواهیم پرداخت. منتظر نظرات شما هستیم.
در شماره قبل این مقاله در مورد سیمای خدا در اندیشه متکلمان، حکما و حکمت متعالیه و ... صحبت شد، در آخرین شماره آن به بررسی سیمای خدا در عرفان نظری و نگاه اهل بیت(ع) خواهیم پرداخت. منتظر نظرات شما هستیم.
در این مقاله بر آن هستیم که به نحو بسیار اجمالی سیمای خدا در اندیشه، اندیشمندان مسلمان را بیان کنیم؛ لذا از این مقاله کوتاه نباید انتظار ورود، در جزئیات این بحث را داشت؛ چرا که تحقیق این موضوع باعنایت به جزئیات آن، می تواند موضوع کتابی حجیم باشد لذا ما در این مقاله فقط به صورت کلی سیمای خدا را در اندیشه متکلمان، حکما، عرفا و اهل بیت(ع) به نمایش خواهیم گذاشت.
در این نوشتار به صورت مختصر ، به 6 برهان از براهین اثبات خدا اشاره می کنیم:
1-برهان نظم
مقدّمه اوّل این برهان، قضیه ای حسّی تجربی است که با پیشرفت علوم، یقینی بودن آن
طالبان اثبات وجود خدا از نظر سطح ادراک پنج گروهند:
که فاقد قوّه ی استدلال بوده ، وجود خدا را به تقلید از دیگران می پذیرند ؛ البته اینها براهین ساده ای چون برهان حدوث را می دانند ولی قادر به بیان آن نیستند.
که وجود خدا را با براهینی سطح پایین چون برهان نظم ، برهان حدوث و برهان حرکت پذیرفته اند.
که وجود خدا را با براهینی یقینی ولی به نوعی با توجّه به خلق او اثبات می کنند. خود این گروه نیز درجاتی دارند.
که در اثبات وجود خدا ، هیچ نظری به مخلوق نداشته از متن وجود ، بر وجود خدا استدلال می کنند.
که وجود خدا برایشان بدیهی بوده ، بی نیاز از اقامه برهانند ؛ و اگر برهانی می آورند برای دیگران است.
در مباحث سابق به برهان حدوث ، برهان حرکت ، برهان نظم و برهان عشق یا حبّ اشاره ای شد ، که متناسب با سطح عوام محقّق و خواصّ بودند ، حال به برهان وجوب و امکان و برهان صدّیقین می پردازیم که از نظر یقین آوری در مراتب بالاتری قرار دارند.
براهین به طور کلّی بر سه قسمند:
که در آن از معلول به علّت پی برده می شود ؛ مثلاً از وجود دود بر وجود آتش استدلال می شود. این برهان از نظر منطقی پایین ترین حدّ یقین آوری را داراست. لذا فلاسفه اسلامی ،که در پی یقین صد در صدی هستند ، در اثبات وجود خدا از آن استفاده نمی کنند ؛ ولی
الف. ابتدایی ترین فهمی که خداباوران از خدا دارند ، تصویر خدای خالق و ایجاد کننده است ؛ خدایی که وجودش بر اساس ساده ترین براهین ، یعنی برهان حدوث قابل است. هر انسان خالی الذهنی ، که ذهنش آلوده به شبهات نگشته ، وقتی به موجودات مورد درک خود نظر می کند در می یابد که این موجودات حادث و نوظهور می باشند ؛ یعنی زمانی نبودند و اکنون هست شده اند. از طرفی عقل حکم می کند که
عبدالحسین خسروپناه
نظریه کوانتوم، نظریه ای دیگری است که در فیزیک معاصر مطرح شده و تعارض ظاهری با برهان نظم پیدا کرده است. فیزیک، علم مطالعه خواص و اندازه گیری طبیعت (از کهکشان ها تا ذرات بسیار کوچک) است. مکانیک کوانتوم، شاخه ایی از فیزیک نظری است که در مقیاس اتمی و زیر اتمی به جای مکانیک نیوتنی و پیش بینی دقیق، توصیف گر جهان میکروسکوپی و چگونگی ذرات بر اساس حساب احتمالات است. این معرفت، توسط اروین شرودینگر و پل دیراک و ماکس پلانک و نیلز بور و ورنر هایزنبرگ و دیگران تأسیس شد...
عبدالحسین خسروپناه
گسترده ترین برهانی که فیلسوفان غربی و اسلامی و منابع دینی همچون قرآن و روایات با بیان نشانه های آفاقی و انفسی، برای اثبات وجود خداوند عالم و قادر به کار برده اند، برهان «غایت شناختی» (1) یا «اتقان صنع» (2) یا «برهان نظم» است. این برهان، که در میان توده مردم از نظر منطقی و عرفی، پایگاه مورد اعتمادی دارد، احتمال نبودن خدا را به صفر نزدیک می کند.
سابقه این برهان در آثار و متون فلسفی به رساله تیمائوس افلاطون بازمی گردد و آخرین برهان از براهین پنج گانه توماس آکویناس است. این برهان در کتاب «الهیات طبیعی» یا «شواهد وجود و صفات الهی از پدیده های طبیعت»، ویلیام پیلی شرح شده است. (3) فلاسفه و متکلمان اسلامی، مقتدم از برهان نظم برای اثبات ذات واجب استفاده نکرده و آن را تنها در بیان وحدت و علم الهی به کار برده اند. این برهان نزد حکمای متأخر بر اثبات ذات باری تعالی دلالت دارد. (4)...
عبدالحسین خسروپناه
پرسش آغازین در باب خداشناسی این است که آیا شناخت یقینی خداوند متعال، امکان پذیر است؟ پاسخ های گوناگون به این پرسش داده شده است:
1- پوزیتیویست ها و تجربه گرایان افراطی که تنها روش تجربه و مشاهده پذیری را معیار شناخت می دانند، هرگونه شناخت خداوند را به جهت غیرتجربی بودنش، محال دانسته و خداشناسی را بی معنا معرفی کرده اند. بحث های معرفت شناختی و حقانیت روش عقلی و شهودی، موجب ابطال این ادعا می گردد...
شاید برای برخی این سؤال مطرح گردد که چه ضرورت و لزومی برای بحث از وجود آفریدگار متعالی وجود دارد؟ به دیگر سخن، چرا باید از وجود مبدأ سؤال کرد و خود را با این مشکل یا مسأله مواجه کرد؟ نکات ذیل پاسخ این سؤال را روشن میکند...